Arezoy Waslat | آرزوی وصلت Lyrics
- Genre:Folk
- Year of Release:2024
Lyrics
امروز دیگرم به فراق تو شام شد
در آرزوی وصلت عمرم تمام شد
آمد نماز شام و نیامد نگار من
ای دیده پاسدار که خوابت حرام شد
دیشب مه من چادر جالی به سرت بود
زلفان سیاه حلقه به دور کمرت بود
یا رب کباب حسن نیکویان چرا شدم
من مجرم و ملامت خوبان چرا شدم
حیران روی آیینه رویان چرا شدم
من سر دچار آتش سوزان چرا شدم
همیشه یاد رویش کرده بودم
او گل بوده ست مه بویش کرده بودم
تمام زندگی حیات خود را
فدا بم تار مویش کرده بودم
الا او یار قندم یار قندم
از او مویا بده بند تفنگم
به تیغم گر کشد دستش نگیرم
وگر تیرم زند منت پذیرم
به فریادم رس ای پیر خرابات
بجز ساغر چی باشد دستگیرم
برای ای آفتاب صبح امید
که در دست شب هجران اسیرم
الا او کفتر من کفتر من
ملاق زده بشین بالای سر من
اگر یادش کنم دردایم شوه زور
فراموشش کنم چشمایم شوه کور
جان از او مردای نامردا مه نیستم
وفادار تو استم تا لب گور
الا او وا خدایم جان خدایم
گنهکاریم مگر از تو رضاییم
چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
ملایم بوده جانش کاغذ بوده لبانش
به جان صوفی زده کت کرتی کتانش
ولله اگر بانمت بالله اگر بانمت
سرت که کشتام شوم خونکم نوش جانت
ناز بوی من مبادا ناکســـــان بویت کند
با بدان کمتر نشین ترسم که بد خویت کند
عــــــــطر زلفهای کاکلت دیوانه ساخته ست عالمه
بشکنم دستی که قصد لمس گیسویت کند
به سر پول سلات خدای مه میکدم یاد
چقدر شیرین بوده چوچه آدمی زاد
بخدا زر نداریم از تو خبر نداریم
نظر بکو به حالم خواب سحر نداریم
بلبل باغ حرم مه ده رخت مایلم
تو چمن پرگلی دور سرت بلبلم
دیشب بودیم در چیاب بسته شدیم در تناب
خدایم کلانش کند دلای مه کردی دل کباب
در میان سینه ام دل می خورد بسیار چرخ
می زند یارم مگر در خانه اغیار چرخ
اینقدر از حال زار من چرایی بیخبر
بر سر کوی تو هر شب می زنم صد بار چرخ
چون نیستان عاقبت در آتش خود سوختم
بسکه مرغ دلم با ناله های زار چرخ